آفتابگردان

نوشته های یه جوون ایرونی

آفتابگردان

نوشته های یه جوون ایرونی

آفتابگردان

تربیت یعنی که خود را ساختن؛
بعد از آن بر دیگران پرداختن...
-----------------------------------
خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره!
-------------------------------------------------
دست نوشته های احسان کوزه ساززاده

پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سفر کربلا» ثبت شده است

سفر عشق

احسان کوزه ساززاده | شنبه, ۴ آبان ۱۳۹۸، ۱۲:۴۳ ب.ظ

رسید کار به جایی ز عاشقی ما را؛
که در قبیله‌ی ما هرکه بود مجنون شد
#سلیم_تهرانی ==========
عجب سفری بود...
غیر قابل وصف؛اصلا با هر چیزی که تا الان تجربه اش کرده ای فرق می‌کند !حتی اگه رفته باشی باز هم اربعین پای پیاده یه چیز دیگه است انگار!
در راه با خود میگوییم چه چیزی است که این همه انسان رو به راه میاره و به خاطر چه کسی است که فوج فوج جمعیت به خویشتن سختی می‌دهند !
کلمه ای جز عشق به ذهن مان نمی رسد!
اینجا کسی احساس غریبی نمیکند.
اصلا انگار در شهر و خانه خویش هستی، اصلا تعطیلی و خواب ندارد همه چیز همه ساعات شبانه روز فراهم است؛
خیلیا میگفتن کجا میخوابین؟چی میخورین؟
تنها چیزی که بهش فکر نمیکنید همین چیزهاست...
به عشق فکر میکنی و به راهت ادامه میدهی و وقتی که میرسی به معشوق؛ همه چیز تمام می شود!
تمام سختی ها و صداها محو میشوند و غرق میشوی در آغوش او و اشک و اشک و اشک...
چه زود تمام می‌شود!
خوشی های دنیا چه زود تمام می شوند...
حال ما مانده ایم و دلی که در کنار معشوق جا گذاشته ایم.
پ.ن: الهی زیارت زود زود نصیبتان🙏🏻
#سفر #سفر_عشق #اربعین98 #پیاده_روی_اربعین #عشق#arbaeen2019

  • احسان کوزه ساززاده

سفر

احسان کوزه ساززاده | دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۲۳ ب.ظ


                             

رفتن از خود، رفتن از شهر

رفتن از جایی که عادت داری به بودن در آن.

رفتارهای تکراری.

لبخندهای اجباری.

هر روز و هر روز و هر روز می گذرد.

دوست داری دل بکنی. از هر آنچه که تو را وابسته کرده است.

دل بکنی و بروی به جایی دور، به دور از دروغ، ریا، خودپسندی، خیانت، تلاش برای کسب دنیا.

آری. گاهی که دیگر حالت به هم می خورد از همه اینها باید بگذاری و بروی.

قُلْ سِیرُواْ فِی الأَرْضِ ثُمَّ انظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِین.

این آیه آمده بود.

حس می کنم امروز که دوست دارم دل بکنم در همین نزدیکی است که دلم برای شهرم، بودن کنار دوستانم و همکارانم تنگ می شود.

به هر حال آدم است دیگر، دم دمی است.

ولی سفر مقدمه ای است برای تفکر و تغییر.

برای رسیدن به حالی خوب.

یاد حول حالنا الی احسن الحال می افتم.

خدایا حال همه مان را خووب کن .

27/3/92-11:35

  • احسان کوزه ساززاده

این جا شلمچه نقطه صفر مرزی...

احسان کوزه ساززاده | شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۱، ۰۲:۲۲ ق.ظ

خرمشهر سرزمین نخل های بی سر، قطعه ی گمشده ای از بهشت و مشهد شهدای گمنام که برای وجب به وجبش خون پاک شهیدان وطن جاری شده است.

همیشه در  شلمچه کاروان های راهیان نور را می دیده ایم که برای زیارت خاک پاک اینجا قدم گذاشته و می گذارند.

خداییش هر جایش را که نگاه می کنی و لحظه ای تصور می کنی که اینجا جای پای شهیدی است، هوایش تمام وجودت را پر می کند و به فکر فرو می برد.

این روزها روزهای نزدیک شدن به اربعین حسین(ع) است.

پایانه خروجی مرزی جای سوزن انداختن نیست، مردم از شهرهای مختلف آمده اند: از قم، بابل، تهران، حتی از مشهد آمده اند اینجا تا از این مکان مقدس خود را به دیار عشق حسین(ع)، کربلا برسانند.

فکرش را هم نمی کنی که برخی از مردم یک هفته است که اینجا منتظر هستند تا شاید فرجی شود و حرکت کنند به آن سوی مرزها، که البته مرغ دل هایشان خیلی جلوتر از خودشان اکنون در کربلاست.

خیلی ها پای پیاده آمده اند اینجا، پای حرف یکی از آن ها که می نشینم می گویند: عراق روادید صادر نمی کند و من هم بدون کاروان آمده ام تا از کشور خارج شوم ولی...

اشک چشمانش را فرا می گیرد و با زبان عربی جملاتی را به ما می گوید؛ رضا چلدوای که یکی از جوانان با گذشت و خوب جمعیت هلال احمر خرمشهر است را صدا می کنم تا صحبت هایش را برایمان ترجمه کند:

به خاطر حسین، به عشق حسین و برای زیارت حسین آمده ام اینجا ولی نه به ما می گویند بروید نه بمانید البته دل رفتن هم نداریم، هر لحظه امکان دارد دوباره مرز باز شود و بتوان از کشور خارج شد، از ما خواهش می کنه که آیا ما می تونیم واسشون کاری کنیم؟

رضا خودش بهش جواب می ده که ما هم کاری از دست مان ساخته نیست و می تونیم براشون فقط دعا کنیم و از امکاناتی که هلال احمر براشون مهیا ساخته استفاده کنن.

از او می پرسم! حاج خانم از بچه های هلال احمر راضی هستین؟ جواب می دهد: آره خدا خیرشون بده. برامون چادر برپا کردن و بهمون پتو می دن حداقل یکی هست اینجا که به فکرمون باشه.

آری...اینجا اعضای جمعیت هلال احمر خرمشهر در میان خاک و مین و مردم مشتاق حسین(ع) خدمت گذاری می کنند، اردوگاه اسکان اضطراری برپا کرده اند و مردم از راه رسیده را برای استراحت مستقر می کنند مردمی که از جای جای کشور آمده اند.
                          


ادامه این دست نوشته را در ادامه مطلب بخوانید...

  • احسان کوزه ساززاده