آفتابگردان

نوشته های یه جوون ایرونی

آفتابگردان

نوشته های یه جوون ایرونی

آفتابگردان

تربیت یعنی که خود را ساختن؛
بعد از آن بر دیگران پرداختن...
-----------------------------------
خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره!
-------------------------------------------------
دست نوشته های احسان کوزه ساززاده

پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

او دیگر هیچ گاه نخواست که پیشاهنگ باشد.

احسان کوزه ساززاده | شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۱۹ ب.ظ

پیشکش به جوانان هلال احمری:

جوانان هلال احمر تنها پیشاهنگ نیستند!

او پیشاهنگ نبود ولی پیشاهنگان را دوست داشت.

در روزهایی که به دلیل شغل جدیدم زمان کمتری را برای بودن در کنار جوانان پر شور و پاک دل هلال احمری دارم هر از چندگاهی تنها نگاهی به ماه نوی مان (1) می اندازم و از فرط خستگی یا استراحت می کنم  و یا مشغول به انجام کارهای مهم تر می شوم.

                     

شنیدن درد دل های یک جوان هلال احمری باعث شد به یک مسئله سطحی بنگرم و با این اوضاع بتوانم وطیفه خویش را انجام دهم و چند خطی را برای آن بنگارم!

حال چرا می گویم سطحی، به این دلیل است که عقیده دارم اعضای هلال احمر از روح و جان همه یکی هستند و برای یک هدف مشترک به دسته های مختلف برای پوشش همه جانبه وظایف و اهداف سازمان جوانان هلال احمر جمع شده اند.

و اما:

اطلاعیه شماره یک، دستورالعمل شماره دو، دوره آموزشی شماره سه و اردوی شماره چهار و ...

خوشحال می شود که در این بحبحه نبود بودجه و پول آن ها سفر می روند!

خوشحال است که در نبود بودجه و پول آن ها آموزش می بینند!

خوشحال است که در نبود بودجه و پول آنها برنامه دارند!

خوشحال است که در نبود بودجه و پول آن ها امیدواری دارند!

خوشحال است که در نبود بودجه و پول آن ها...!

این ها را نمی گفت که بگوید  چرا آنها می روند و دیگران نمی روند!

نمی گفت که بگوید چرا آنها آموزش می بینند!

می گفت که بگوید همه را باید یکی دید!

می گفت که بگوید اگر آموزش هست برای همه باشد!

اگر اردویی هست برای همه باشد!

اگر برنامه ای هست برای همه باشد!

می گفت که بگوید جوانان هلال احمری تنها دوستان عزیز پیشاهنگش نیستند و باید برای همه آن ها در همه مواقع برنامه داشت!

می گفت که بگوید پیشرفت باید همه جانبه و در همه سطوح و یکسان باشد تا جایی مرفح تر و جایی با فقر برنامه و امکانات نباشد!

حال می بینم که شاید دغدغه او هم درست بود، پیشاهنگ و دانشجو و روستایی و آزاد و طلاب همه یکی هستند، همه آنها یکی از اعضای سازمان جوانان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران هستند.


                         

او آموزش و امکانات رفاهی را فرد محور و برای جوان هلال احمری می خواست نه سازمان محور و برای گروهی خاص!

امروز او و شاید هم قطاران او خوشحالند و می بالند که تنها یک جوان هلال احمری هستند!

تنها یک جوان هلال احمری، مانند دیگر جوانان هلال احمری که اکنون در روستایی دور افتاده هر روز و شب در فکر کمک و امداد به مردمان شان هستند.

جوانی که شاید در این نبود هیچ چیز، برای او هم هیچ چیز نبود جز دستان خالی و افکاری نو و قلبی بزرگ.

قلبی بزرگ به پهنای بلند آسمانی بزرگ و آبی رنگ.

او پیشاهنگ نبود، او در امداد و پیشاهنگی و جوانان و دانشجویی و داوطلبان و چه و چه وچه هم زمان عضو نبود!

او دیگر هیچ گاه نمی خواست که پیشاهنگ باشد.

پس بگذارید همه بدانند که او و خیلی های دیگر،  تنها یک جوان هلال احمری هستند.

قدرشان را بدانیم.

بیایید همه چیز را با هم و برای هم بخواهیم!


پی نوشت:

1-     ماه نو: شبکه اجتماعی سازمان جوانان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران


  • احسان کوزه ساززاده

نظرات  (۱)

  • جمشید خدابنده
  • سلام خداقوت .
    زیبا بودش تشکر...!
    پاسخ:
    علیک سلام برادر...
    چشم هات زیبا می بینه...
    ممنون...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">