عید قربان
- ۰ نظر
- ۱۰ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۳۹
.
خوشی های بزرگ زیاد مهم نیستند مهم اینه که آدم بتونه با چیزهای کوچک خیلی خوش باشه.
بابا جون من رمز بزرگ خوشبختی رو پیدا کرده ام
و آن این است که باید برای حال زندگی کرد و اصلا نباید افسوس گذشته رو خورد و یا چشم به آینده داشت بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده رو برد. • جین وبستر
——
داستان همین روزهای ماست درسته خیلی تنوع نداره ولی میشه ازش استفاده کرد،باور کنید خیلی وقتا حسرت این روزا رو داشتیم،چقد به خودمون قول دادیم فلان کتاب و بخونیم و فلان کار رو انجام بدیم این روزا همون روزهاست،کمتر گلگی کنیم و بیشتر استفاده کنیم.
انشالله که حالتون خوب خوب باشه🌹🌺
راستی کتاب بخونیم 😉
#حال_خوب #قرنطینه #بهار۹۹ #بهار_دلها #تهرانگردی #حال_دلتون_خوب
.
همیشه که قرار نیست همه چیز عالی باشد
باب طبع باشد..
مثلا همین چای🍮
گاهی چای هم طعم خوبی ندارد
یا تحمل می کنیم و می نوشیم ،
یا فکری می کنیم برایش
هلی ؛ گلی🌿
دارچینی....🎍
وآن وقت حتما می چسبد....
می چسبد...
زندگی هم چای است..
همیشه خوش طعم نیست
باب طبع نیست
تو بگرد و پیدا کن
دلخوشی ای
عشقی🔥
امیدی....
هرچیزی که عطر و طعم خوبش غالب باشد.😊
بی خیال آن هایی که کام احساسمان را تلخ کرده اند؛
شیرین ، نوش کنیم چای زندگی را....
فرصت اندک است..🤠
#چای#زندگی#عشق#تهرانگردی #چای_میخوریم_و_حالمان_خوب_است
.
دوست داشتن عیب نیست بابا جان؛
دوست داشتن دل آدم رو روشن میکنه؛
اگه از حالا دلت به محبت انس گرفت؛بزرگ هم که شدی آماده دوست داشتن چیز های خوب و زیبای دنیا هستی؛
دل آدم عین یه باغچه پر از غنچه است اگر با محبت غنچه ها رو آب بدی باز باز باز میشن.
#سووشون
زندگی #مردی_به_نام_اوه میتواند سرلوحه زندگی همه ما باشد؛ وقتی به مرگ فکر کنی دل کندن از دنیا هم برایت ساده تر است،هیچکدوممون همیشه توی این دنیا نیستیم پس شاد شاد شاد باشیم و به دیگران مهربانی را هدیه دهیم.
ممنون از هدیه هیجان انگیزت مهربان #سیمای_پاییز🌺🌹
#کتاب #کتاب_خوب #کتاب_بخوانیم #کتاب_خوب_بخوانیم #کتابخوانی_باهم#فردریک_بکمن #رمان #سوئد #نیویورک_تایمز
.
آذر ماه بارونی تون بخیر رفقا؛ یادمون باشه که آخرین درجه امتحان دینی...
دین دار بودن نیست...بلکه عشق است.
📮از متن کتاب:
رهایی یک نوع بخششی است که اغلب همه ما به آن نیاز داریم اگرچه معمولاً فکر می کنیم وابستگی عاطفی بالاترین شکل عشق است، اما کاملاً برعکس این قضیه درست است رهایی و آزادی عاطفی یکی از والاترین اشکال عشق است. وابستگی ما را به اسارت میکشاند در صورتی که واقعی ترین شکل عاشقی، آزاد گذاشتن کسی است که دوستش دارید. شما با رهایی هیچ چیز را از دست نمی دهید در عوض برای ایجاد عشقی رضایتمندانه تر راه را باز می گذارید تا هر کسی که در این مسیر است بتواند به شکلی هماهنگتر عشق بدهند و عشق بگیرد.
پ.ن: متن کتاب اکثرا کاربردیه و تجربیات رو جمع آوری کرده امیدوارم به قدرت عشق الهی ایمان بیاریم.
پ.ن۲: به نظرم هیچ چیزی ارزشش رو نداره که به خاطر یک عشق زمینی خیلی از آدم ها و چیزها رو ارزان بفروشیم!
#کتاب #کتاب_خوب #کتاب_بخوانیم #کتاب_خوب_بخوانیم #کتابخوانی_باهم#از_دولت_عشق #کاترین_پاندر
.
یعنی اگر داغ و درفش مان کنند و به میخ و سیخ مان بکشند و از دروازه شهر آویزان مان کنند و اگر سر به سرتن به کشتن دهیم عمرا که #کتاب بخوانیم!
اصلاً یک جور مقاومت عجیبی در برابر کتابخواندن داریم که تفلون در برابر چسبیدن غذا به ته ماهیتابه نداره! چنان نسبت به کتاب خواندن نفوذ ناپذیر هستیم که #ایزولاسیون هیچ پشت بامی نسبت به باران و برف چنین عایق نیست!
حتی اگر کسی از ما بپرسد که آخرین کتابی که خوانده ای کی بوده؟ میگوییم: میخواستم آخرین درس را پاس کنم! و بعد هر هر میخندد طوری که بیست و یک دندان خراب از مجموعه سی و دو دندانش را میشود شمرد!
خب کتاب که نمیخوانی مسواک هم نمی زنی بعد میشینی و نق میزنی به قیمت دندانپزشکی!😊
بریده ای از #چقدر_خوبیم_ما ——-
ابراهیم رها قلم خوبی در نوشتن طنز داره و به موضوعات روزمره و مشکلات جامعه خیلی خوب اشاره میکنه که جای تامل داره در رفتارهای اجتماعی مون ولی خدایی برخی وقتا این سیاسی نوشتن هاش حوصله مخاطب رو سر میبره از بس که اشاره میکنه!به خصوص در کتاب پس کوچه که اصلا به قیمت کتاب نمی ارزه و چون نویسنده اش برند هست گرونه!(البته اینو خود کتاب فروشه میگفت نگین من میگم!) که حتی اصن دیوانه میکنه به نظرم!
در مجموع به خصوص کتاب چقدر خوبیم ما ارزش خوندن روداره در بین کتاب هاتون😊
پی نوشت: #کتاب_بخونیم و به دیگران هم بگیم که #کتاب_بخونید
#چقدر_خوبیم_ما #کتاب_طنز_پس_کوچه #ابراهیم_رها #طنز #هنر_نزد_ایرانیان_است_و_بس
چند روزی است که با خود عهد کرده ام که مطلبی را بنگارم از روزمرگی های زندگیم ولی نمیدانم چرا دل و دماغ نوشتن را ندارم!
احساس می کنم کلی حرف هست برای گفتن ولی از کجا باید شروع کرد را نمی دانم ولی این را می دانم که باید بنویسم برای دلم، برای راحتی خودم و برای گفتن از ناگفته هایی که اگر نگویم شاید کسی هم نگوید.
پس بی مهابا باید نوشت و اینکه به کجا می کشد این نوشته حسابش با کرام الکاتبین است.:)
زندگی هلال احمری ما درست است که این روزها هنوز در انتظار پایان فصل خزان و رسیدن بهار آن است که امیدواریم و می دانیم که به امید خداوند قریب است، باز هم به راه خود ادامه می دهد.
راستش را بخواهید در میان خدمت مقدس سربازی که صبح ها تا بعد از ظهر مان را تحت الشعاع قرار می دهد و کار در بازار را که به عنوان محل درآمدی است برای گذارن زندگی و البته کمی هم تفریح ! و این مذیقه زمانی و خستگی ناشی از آن شاید خیلی مثل من را از بودن با هلال احمری ها فاصله می انداخت ولی خدا رو شکر که با تلاش و همت و الطاف بی بدیل دوستان و همکاران باز هم توانستیم فرصتی را هر چند اندک در کنار دل سپردگان کمک به انسان ها و برای خدمت به مردم باشیم.
این روزها کاملا آماده تغییری بزرگ هستیم تا به امید خداوند برگ زرین دیگری در تاریخ کاری مان رقم بزنیم.
ولی در این مدت که نوانستیم برای شما بنگاریم نیز کم کار نکردیم و تلاش کردیم که روحیه کمک به خلق را در خود سرکوب نکنیم.
در این مدت کارهای خوبی با همت دوستان صورت گرفت همچون دیدار با یادگاران هشت سال دفاع مقدس که چه غریب بودند به گونه ای که زمانی که برای تحقیق محل نگهداری شان کوچه به کوچه، در به در دنبال آنان می گشتیم حتی همسایه کوچه قبلی آن ها نشانی از آن ها نمی دانست! جانبازان اعصاب و روان را تا به چشم ندیدیم که غریبند برای مان باورش سخت بود ولی حقیقتا این گونه بود و خدا رو شکر که بابی در حمایت از این عزیزان در دفتر بازدیدها گشوده شد.
باید یادی کرد از بیماران سرطانی و کودکان بی سرپرست که در آیینی توانستیم آنان را در کنار خویش جمع کنیم و فرشی از محبت را برای آنان بگسترانیم تا شاید غبار حزن اندوه از نداشتن سایه پدر و مادر و تحمل درد و رنج را برای ساعاتی هم که شده از چهره آنان بزداییم.
برنامه ای بسیار خوب با هنرمندی هنرمندان عزیز استان صورت گرفت و گل لبخند بر چهره معصوم و نورانی این عزیزان نشست.
و البته برنامه ای بسیار دیگر که هر کدام برای خود تفسیر جداگانه ای از خدمت را دارند.
و اما این روزها که روزهای درس و امتحان است را سخت در فکر دیگری هستیم برای مسیری سترگ در راستای یکی از اهداف والای جمعیت که همان آگاهی بخشی است و سعی در بازکردن راهی دیگر داریم.
کاری که تا کنون انجام نشده است و ما هر چه میکشیم از همین عدم آگاهی کافی است که جان هموطنان مان را هر روز در مقابل حادثه تهدید می کند.
حال نمیخواهم خیلی در مورد آن هم بگویم تا زمانی که عملی شود ولی دعایمان کنید تا خداوند یاری مان دهد که این مسیری را که برای مردم نشان کرده ایم به سر منزل مقصود برسانیم انشاالله.
همیشه با خودم فکر می کنم که در رزوهایی که دغدغه هم قامتان و جوانان وطن من خیلی چیزهاست جوانانی مانند شما هستند که هنوز قلبشان فقط و فقط برای همنوعان شان می تپد.
رفتن از خود، رفتن از شهر
رفتن از جایی که عادت داری به بودن در آن.
رفتارهای تکراری.
لبخندهای اجباری.
هر روز و هر روز و هر روز می گذرد.
دوست داری دل بکنی. از هر آنچه که تو را وابسته کرده است.
دل بکنی و بروی به جایی دور، به دور از دروغ، ریا، خودپسندی، خیانت، تلاش برای کسب دنیا.
آری. گاهی
که دیگر حالت به هم می خورد از همه اینها باید بگذاری و بروی.
قُلْ سِیرُواْ فِی الأَرْضِ ثُمَّ انظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِین.
این آیه آمده بود.
حس می کنم امروز که دوست دارم دل بکنم در همین نزدیکی است که دلم برای شهرم، بودن کنار دوستانم و همکارانم تنگ می شود.
به هر حال آدم است دیگر، دم دمی است.
ولی سفر مقدمه ای است برای تفکر و تغییر.
برای رسیدن به حالی خوب.
یاد حول حالنا الی احسن الحال می افتم.
خدایا حال همه مان را خووب کن .
27/3/92-11:35